خواندنی‌ها > مقاله‌ها > اسیر تشویق‌ها نمان، پرواز کن!

اسیر تشویق‌ها نمان، پرواز کن!
چاپ شده در روزنامه اطلاعات، ۲۹ اسفند ماه ۱۳۵۳

محمد احصائی، نقاش نوآور ایرانی که او را به خوشنویسی و خط‌پردازی می‌شناختیم، در نمایشگاه تازه‌اش در انجمن ایران و آمریکا چشم‌انداز تازه‌ای از کارهای خود را عرضه کرده است. او بیشتر از آن که یک خوشنویس سنت‌گرا باشد یک نقاش تجربه‌گر و بی‌پروا به‌نظر می‌آید.
در کار احصائی سه مرحله را می‌توان به‌خوبی تشخیص داد: در کارهای نخستینش او شیفته‌ی پیچ‌و‌تاب‌های دلکش خط فارسی و عربی است به ثلث و نسخ دست می‌یازد، از اسالیب مشق استادان فراتر نمی‌رود، می‌کوشد تا شاگرد خوبی برای خوشنویسان گذشته باشد و پاسدار سنت خط‌نگاری ـ آن هم به دورانی که اژدهای چاپ خط و خطاطان را بلعیده است…
در مرحله دوم کارش ـ او می‌کوشد با حفظ اسلوب خوشنویسی، ترکیب‌های تازه‌ای از ظرفیت‌های خط فارسی پدید آورد.
خطوط در هم شده، گره خورده، فرم‌های بسته‌ای را در کار او می‌سازند که گاه چون کلافی از زنجیره خط، باز می‌شود، انگار خط‌ها، هجاهای خود را با ضرب موسیقی، گاه غمناک و گاه شاد، هماهنگ کرده‌اند.
در این مرحله او را در کنار نقاشان و خوشنویسانی که به «کالیگرافی» دل‌بسته‌اند می‌یابیم نه فروتر از آنان که همتا و هم‌طرازشان. نمایشگاه تازه‌اش، شروع تحولی دیگر است.
او بی‌آن‌که هراسی از نپذیرفتن مردم، یا واکنش‌های آنی تماشاگران به‌خود راه دهد و بدون آن‌که محکوم سلیقه خریداران آثار خویش باشد تجربه‌ای تازه می‌آغازد. سفری درونی به دنیای رنگ‌ها و خط‌ها برای آشتی دادن هنری سنتی ـ خط‌نگاری ـ با آن‌چه نقاشی غرب از رنگ‌ و خط عنوان کرده است.
«تکرار» به‌عنوان یک اصل حاکم بر زندگی روزمره، او را وامی‌دارد که ریتم‌ها را تکرار کند، شکل‌ها را و حتی تابلوها را تکرار کند و یک شکل واحد را در چند متن رنگی متنوع بیازماید، شکلی همان‌طور که هست، فضایی را اشغال می‌کند، فضا با احاطه بر آن شکل بریدگی‌هایی می‌یابد. احصائی این نکته را در کارهای تجربی خویش شناخته و به‌گونه‌های متفاوت آزموده است.
احصائی می‌گوید: «نمی‌خواستم بایستم و افتخارات و یافته‌های گذشته، تجربه‌های محتاطانه گذشته را نشخوار کنم. باید خطر می‌کردم، کار تازه، تجربه‌ای تازه را شروع می‌کردم. تجربه تازه من این است که با شتاب و شوق بر دیوارها آویخته می‌بینید. اگر هنوز شکل نهایی و مطلوب تجربه من مشخص نیست باید اندکی حوصله داشته باشید، این کودکان بزرگ خواهند شد و زبان باز خواهند کرد.»